نيکوتين

نيکوتين

تعداد نظر : 25
6,800,000 ریال

کد کتاب: #117434

وضعیت: در صورت عدم موجودی و تغییر قیمت کتب ، قبل از ارسال با خریدار هماهنگ میگردد

معرفی کتاب نيکوتين

انتشارات یوپا منتشر کرد:
 

کتاب حاضر که زاییده تخیل نویسنده است، داستانی بسیار زیبا و خواندنی را روایت می کند؛ که شخصیت دختر زیرک و پر جنب و جوش و خودساخته ای به نام افرا دارد، او  طی سفری با دوست خود ماهگل و همسرش به شمال می رود و در این مسیر  با پسری به نام وریا آشنا می شود که افرا را به دنیایی دیگر که پر از اتفاقات جالب و ترسناک است، می برد. افرا نمی داند که آینده ای برخلاف تصور در انتظار آنهاست. در این اثر خواننده با کتابی شیرین و خواندنی رو به رو است که نمی تواند به راحتی آن را زمین بگذارد.

گزیده ای از کتاب

وریا خیلی خاص بود؛ خاص ترین پسری که دختری مثل من می توانست در زندگی اش داشته باشد. حامی بود. صاف و یک رنگ بود و این قضیه را، بارها و بارها مستقیم و غیر مستقیم به من ثابت کرده بود اما آن لحظه، اطلاعات مثبتم در رابطه اش به اوج رسیده بود. گفته بود خودش زندگی اش را از خانواده جدا کرده اما آن شب، وقتی پشت فرمان یکی از گران قیمت ترین ماشین های ممکن دیدمش، تازه فهمیدم توانستن و نخواستن چه معنایی دارد.

تازه فهمیدم خود ساخته بودن یعنی چه. با آن تماس ها و پیگیری هایی که از حاجی در سفر دیده بودم و اظهارات ماهگل که گفته بود حاجی اصرار دارد که وریا کنار دست خودش باشد و کار کند، سخت نبود فهمیدن این که این پسر حمایت پدرش را فقط با یک اشاره دارد. آن لحظه داشتم به همین ها فکر می کردم که آن طور بیشتر و بیشتر شیفته اش می شدم. وریایی که با توجه به شرایطش، قدرتش را داشت که طور دیگری زندگی کند. که انتخاب های دیگری داشته باشد. که حتی یک لحظه به خودش سختی ندهد اما انگار، اصلا در این وادی ها نبود و از سیاره ی دیگری آمده بود که مثلش را در سیاره ی خودمان ندیده بودم.

-تو فکری!

با صدایش به خودم آمدم و به خیابان نگاه کردم؛ هیچ نمی دانستم کجا می رویم. اهمیتی هم نداشت دانستنش. کاملا چرخیدم به طرفش و پرسیدم:
 

-جشنی که می گی، همین جشنیه که حاجی قراره به مناسبت نیمه شعبان بگیره؟

سر تکان داد و من، در حالی که سعی می کردم هیجانم را در صدا و لحنم به نمایش نگذارم، گفتم:

-ماهگل من رو هم دعوت کرده.

کوتاه نگاهم کرد و لبخند دل نشینی زد اما با بدجنسی گفت:

-فکر نمی کردم ماهگل دختر عاقلی باشه.

خندیدم و گفت:

-پس قراره برای اولین بار با هم بریم مهمونی!

چقدر خوب بود لحظه ها کنارش.

فروشگاه اینترنتی امیرکبیر

سایر مشخصات کتاب

نویسنده شقايق لامعي
مترجم
انتشارات يوپا
سال انتشار 1403
نوبت چاپ 20
نوع جلد شوميز
تعداد صفحه 835
وزن 914

دیدگاه های شما

ارسال دیدگاه

لطفا دیدگاه خود را در مورد این محصول برای ما ارسال کنید


گروه محصولات





Scroll